عرفات قهرمان جنگ و صلح (به نقل از http://rahetudeh.com)
هفته ای که گذشت؛ مرگ ناگهانی عرفات و عزای عمومی در فلسطین از یک طرف و سکوت یکپارچه مدعیان رهائی قدس در ایران از سوی دیگر، کلیه خبرهای داخلی را تحت الشعاع خود قرار داد. حتی توافق و تفاهمی که بر سر غنی سازی اورانیوم بین هیات نمایندگی جمهوری اسلامی و هیات نمایندگی سه قدرت بزرگ اروپائی( فرانسه- آلمان- انگلستان) حاصل شد و هنوز نه جزئیات آن معلوم است و نه پذیرش آن در شورای حکام اتمی مسجل، نتوانست این حادثه را در میان مردم و در میان نیروهای سیاسی در سایه قرار دهد. یعنی درگذشت ناگهانی و سئوال برانگیز عرفات و سکوت مطلق سازمان دهندگان و سخنرانان نمایش راهپیمائی روز قدس در ایران.
این رویداد، بار دیگر نشان داد که بخش قدرتمند و صاحب ثروت و سلاح در جمهوری اسلامی، نه تنها در عرصه داخلی راهی جدا از مردم ایران می رود و همچنان در پی تحمیل نظرات و دیدگاه های تنگ نظرانه و حادثه جویانه خود به مردم ایران است، بلکه در عرصه خارجی و منطقه ای نیز همچنان به تکرار و ادامه اشتباهات 25 ساله پایبند است. آن ها با همین تنگ نظری و خود محور بینی بزرگترین ضربات را به انقلاب 57 و منافع ملی کشور زدند و همچنان نیز بر همین جاده می رانند. نه از خیره سری در برابر واقعیات افغانستان و مقابله با دولت دمکراتیک و ملی آن کشور درس گرفتند و نه از 8 سال جنگ با عراق و رویای فتح کربلا. همین فاجعه با صرف میلیاردها دلار در لبنان و فلسطین و بوزنین تکرار شد، درعربستان و مراسم حج تکرار شد، در ترورها و انفجارهای خارجی تکرار شد؛ و نام همه آن ها را گذاشتند صدور انقلاب و وحدت یک میلیارد مسلمان جهان! وحدت کی با کی؟ و صدور کدام انقلاب؟
وحدت با گروه های ساخته و پرداخته سازمان های جاسوسی غرب در افغانستان نامش شد وحدت اسلامی، همچنان که نام صدور ارتجاع و مرگ را گذاشتند "صدورانقلاب".
آن ها، عملا در برابر انقلاب، چه در داخل و چه در عرصه بین المللی – بویژه منطقه- ایستادند و نام آن را گذاشتند "صدورانقلاب". ماجرای خصومت با عرفات و برپائی گروه های نظامی در لبنان و فلسطین که با تزریق دلارهای نفتی ایران زنده اند و به محض قطع این دلارها آب خواهند شد، از جمله همین اشتباهات است. تازه، اگر بتوان نام آن را اشتباه گذاشت؛ چرا که بوی خیانت های تاریخی از همه این حوادث به مشام می رسد. حوادثی که هنوز سرانجام دردناک آن در پیش است.
برای عرفات رقیب تراشیدند و جنبش متحد فلسطینیان را پارچه پارچه کردند و نامش را گذاشتند جنبش اسلامی. خنجر این گونه در پهلوی عرفات و جنبش انقلابی و استقلال طلبانه مردم فلسطین فرو شد. عرفات نمی توانست آن باشد که مافیای ثروت و سلاح درجمهوری اسلامی می خواست. او نمی توانست و نتوانست از جهان عرب جدا شود و مردم آواره فلسطین را تقسیم به انواع "غیر خودی ها" و یک "خودی" کند و درعین حال در برابر اسرائیل بایستند و از حمایت نه تنها جهان عرب، که همه آزادگان جهان برخوردار شود. او پخته تر از آن بود که در آن دیگ هفت جوشی سقوط کند که رهبران جمهوری اسلامی در آن سقوط کردند و از درون آن، همین آشی بیرون آمده است که اکنون در ایران همگان شاهد آنند و نیازی به توصیف طعم تلخ آن نیست.
با عرفات به ستیز برخاستند زیرا از چپ تا راست و از مسلمان خشک اندیش تا غیر مسلمان و مسیحی را در فلسطین رهبری کرد و همه را زیر یک چتر جمع کرد. حتی سازمان های متعدد چپ اندیش را در کنار حزب کمونیست فلسطین. آن ها که در روز قدس و در برابر اعلام خبر مرگ ناگهانی عرفات سکوت کردند، با این عرفات مسئله داشتند. آن ها فقط با عرفات مسئله نداشتند و ندارند، با دگراندیشان ایران نیز مسئله داشتند و زمانی که دستشان رسید قتل عام آن ها را ترتیب دادند. با مسلمانان نظیر ملی- مذهبی ها نیز مسئله پیدا کردند و راهی زندانشان کردند. حلقه که تنگ تر شد با امثال محمد خاتمی و طیف وسیعی از نسل اول انقلاب که در سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت جمع شده اند نیز مسئله پیدا کردند. همه آن ها که به اندیشه و طرز رهبری عرفات نزدیک شدند بیگانه و غیر خودی شدند و خود ماندند در میانه میدانی که یا باید در برابر امریکا زانو بزنند که سرگرم آنند و یا در برابر یک ملت زمین را بوسیده و آبرومندانه کنار بروند.
مرگ ناگهانی عرفات و سکوت حکومتی که ادامه دارد از یک سو و تجمع گسترده طرفداران تحولات در سفارت فلسطین و سپس حسینیه ارشاد، که همزمان است با انواع ابراز همدردی های مردم و سازمان های سیاسی ایران با مردم فلسطین از سوی دیگر، معنائی جز این ندارد: شنای حاکمیت در جهت مخالف موج صف در صف مردم و ادامه راه جدا از حاکمیت از سوی مردم!
این رویداد، بار دیگر نشان داد که بخش قدرتمند و صاحب ثروت و سلاح در جمهوری اسلامی، نه تنها در عرصه داخلی راهی جدا از مردم ایران می رود و همچنان در پی تحمیل نظرات و دیدگاه های تنگ نظرانه و حادثه جویانه خود به مردم ایران است، بلکه در عرصه خارجی و منطقه ای نیز همچنان به تکرار و ادامه اشتباهات 25 ساله پایبند است. آن ها با همین تنگ نظری و خود محور بینی بزرگترین ضربات را به انقلاب 57 و منافع ملی کشور زدند و همچنان نیز بر همین جاده می رانند. نه از خیره سری در برابر واقعیات افغانستان و مقابله با دولت دمکراتیک و ملی آن کشور درس گرفتند و نه از 8 سال جنگ با عراق و رویای فتح کربلا. همین فاجعه با صرف میلیاردها دلار در لبنان و فلسطین و بوزنین تکرار شد، درعربستان و مراسم حج تکرار شد، در ترورها و انفجارهای خارجی تکرار شد؛ و نام همه آن ها را گذاشتند صدور انقلاب و وحدت یک میلیارد مسلمان جهان! وحدت کی با کی؟ و صدور کدام انقلاب؟
وحدت با گروه های ساخته و پرداخته سازمان های جاسوسی غرب در افغانستان نامش شد وحدت اسلامی، همچنان که نام صدور ارتجاع و مرگ را گذاشتند "صدورانقلاب".
آن ها، عملا در برابر انقلاب، چه در داخل و چه در عرصه بین المللی – بویژه منطقه- ایستادند و نام آن را گذاشتند "صدورانقلاب". ماجرای خصومت با عرفات و برپائی گروه های نظامی در لبنان و فلسطین که با تزریق دلارهای نفتی ایران زنده اند و به محض قطع این دلارها آب خواهند شد، از جمله همین اشتباهات است. تازه، اگر بتوان نام آن را اشتباه گذاشت؛ چرا که بوی خیانت های تاریخی از همه این حوادث به مشام می رسد. حوادثی که هنوز سرانجام دردناک آن در پیش است.
برای عرفات رقیب تراشیدند و جنبش متحد فلسطینیان را پارچه پارچه کردند و نامش را گذاشتند جنبش اسلامی. خنجر این گونه در پهلوی عرفات و جنبش انقلابی و استقلال طلبانه مردم فلسطین فرو شد. عرفات نمی توانست آن باشد که مافیای ثروت و سلاح درجمهوری اسلامی می خواست. او نمی توانست و نتوانست از جهان عرب جدا شود و مردم آواره فلسطین را تقسیم به انواع "غیر خودی ها" و یک "خودی" کند و درعین حال در برابر اسرائیل بایستند و از حمایت نه تنها جهان عرب، که همه آزادگان جهان برخوردار شود. او پخته تر از آن بود که در آن دیگ هفت جوشی سقوط کند که رهبران جمهوری اسلامی در آن سقوط کردند و از درون آن، همین آشی بیرون آمده است که اکنون در ایران همگان شاهد آنند و نیازی به توصیف طعم تلخ آن نیست.
با عرفات به ستیز برخاستند زیرا از چپ تا راست و از مسلمان خشک اندیش تا غیر مسلمان و مسیحی را در فلسطین رهبری کرد و همه را زیر یک چتر جمع کرد. حتی سازمان های متعدد چپ اندیش را در کنار حزب کمونیست فلسطین. آن ها که در روز قدس و در برابر اعلام خبر مرگ ناگهانی عرفات سکوت کردند، با این عرفات مسئله داشتند. آن ها فقط با عرفات مسئله نداشتند و ندارند، با دگراندیشان ایران نیز مسئله داشتند و زمانی که دستشان رسید قتل عام آن ها را ترتیب دادند. با مسلمانان نظیر ملی- مذهبی ها نیز مسئله پیدا کردند و راهی زندانشان کردند. حلقه که تنگ تر شد با امثال محمد خاتمی و طیف وسیعی از نسل اول انقلاب که در سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت جمع شده اند نیز مسئله پیدا کردند. همه آن ها که به اندیشه و طرز رهبری عرفات نزدیک شدند بیگانه و غیر خودی شدند و خود ماندند در میانه میدانی که یا باید در برابر امریکا زانو بزنند که سرگرم آنند و یا در برابر یک ملت زمین را بوسیده و آبرومندانه کنار بروند.
مرگ ناگهانی عرفات و سکوت حکومتی که ادامه دارد از یک سو و تجمع گسترده طرفداران تحولات در سفارت فلسطین و سپس حسینیه ارشاد، که همزمان است با انواع ابراز همدردی های مردم و سازمان های سیاسی ایران با مردم فلسطین از سوی دیگر، معنائی جز این ندارد: شنای حاکمیت در جهت مخالف موج صف در صف مردم و ادامه راه جدا از حاکمیت از سوی مردم!
0 Comments:
Post a Comment
<< Home